ره آوران سرزمین نور
دل نوشته هایی از سرزمین نور
جاناني و جان برتو سپرديم و نمرديم در حرم نگاه تو فسرديم و نمرديم نقش است به پيشاني چين خورده زغيرت ماجان به در از داغ تو برديم و نمرديم ابرو گره در هم زده چشمان شفق رنگ دندان به لب خويش فشرديم و نمرديم اقبال نگون بخت نگر كين همه سر را تا مرز قدم هاي تو برديم و نمرديم ظرف دل بي حوصله جوش آمدو سررفت خون دل جاري شده خورديم و نمرديم يك عمر نفس آمد و برگشت و به تسبيح سن دل بي عار شمرديم و نمرديم ما زنده به عشقيم كه با عشق بميريم صد مرتبه از داغ تو مرديم و نمرديم نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ ره آوران سرزمین نور خوش آمدید... آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |